جام بلورین
آن روز که در مدینه دستت بستند
آن جام بلورین دلت بشکستند
ای مادر آب و آینه باور کن
روح و دل و جان مهدیت را رستند
عبدالزهرا (س)
آن روز که در مدینه دستت بستند
آن جام بلورین دلت بشکستند
ای مادر آب و آینه باور کن
روح و دل و جان مهدیت را رستند
عبدالزهرا (س)
تمام غربت زهراست فاطمیه
نشان غربت گلهاست فاطمیه
بگو به حیدر مضطرسرت سلامت باد
گه شهادت زهراست فاطمیه
حسن (ع) لباس عزا بپوش و ماتم گیر
زمان گریه دلهاست فاطمیه
به درب خانه به زینب (س) بگو نگاه مکن
که قتله گاه مادر باباست فاطمیه
همان دمی که رخ یاس ارغوانی شد
گه ظهور ستمهاست فاطمیه
از آن لهیب شراره که سرخ شد مسمار
نهایت غم مولاست فاطمیه
سبد سبد گل یاسی که اوفتاده به خاک
نفس نفس زدن مرتضی است فاطمیه
مگو تو مهدی غمدیده از غم زهرا (س)
که وقت دل بریدن دلهاست فاطمیه
عبدالزهرا (س)
ای سراپا لعل و گوهر فاطمه(س)
همسر والای حیدر فاطمه(س)
نام پاکت چلچراغ عرش حق
شافع فردای محشر فاطمه(س)
ذات حق را عشق بازی میکنی
جان جانان پیمبر فاطمه(س)
اسم اعظم جلوه گاهش نام توست
ای ملایک را تو سرور فاطمه(س)
اشک خون بارت دل عالم فسرد
ای محمد (ص) را چو مادر فاطمه(س)
حوری قامت کمان هاشمی
گشته ای چون یاس پرپر فاطمه(س)؟!
این خسوف از چیست بر رخسار تو؟
روی پوشاندی زحیدر فاطمه(س)؟
از چه رو آن ساقه و برگت شکست؟
از چه گستردی تو بستر فاطمه(س)؟
محشر کبری است بر پا بین در
دور شو از کنج این در فاطمه(س)
حیدر اشکت قیامت می کند
می کند ابواب خیبر فاطمه(س)
مهدیم خوار و ذلیل درگهت
کن توسیرابم زکوثر فاطمه(س)
عبدالزهرا(س)