میم مثل مادر
ایام فاطمیه بود. چند سال پیش. سال 1382 که خبر دار شدم مادر عزیزم بیمار شده و به گفته آن پزشک بیماری سختی نیز می باشد. (البته بعده ها مشخص شد که تشخیص پزشک اشتباه بوده). روزگاری سخت بر منی که سخت دلبسته و شیدای مادر عزیزم هستم می گذشت. فاطمیه بود و من سخت نگران مادرم بودم. حال و زمان سخت می گذشت و من که عمری عاشق و دلباخته مادر سادات حضرت زهرا (س) بوده و هستم به یاد حال و هوای کودکان دلبند آن بانوی فرزانه بودم. بر آن شدم که برای شفای هر دو مادر (مادر سادات و مادر خودم) چهل روز چله نشین سوره یس باشم و آن شد که عصاره وجودم را در میم مثل مادر بر شریعه قلمم جاری کردم و تنها شعر سپید عمرم را به ورطه نگارش درآوردم. پس از نگارش میم ثل مادر که در دهه اول فاطمیه آن سال رخ داد، خبری به من رسید که خواهر عزیزترین دوستم عمار چهاردوری قرار است روز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) در دهه دوم مدینه باشد. میم مثل مادر را دست نویس کردم و به عمار عزیزم سپردم تا از خواهرش بخواهد تا در روز شهادت حضرت صدیقه طاهره (س) در کنار قبرستان بقیع بخواند و نیت کردم که اگر این دست نویس به دستم برگردد که اهل بیت آن را نخریدند و اگر برنگشت که فتح الفتوح نوشته هایم خواهد بود و خریداری شده. بعدا عمار عزیزم نقل کرد که میم مثل مادر من در کنار بقیع خوانده شد و اشک و شوری عظیم به پا کرد و بعد بدون اینکه چگونگی اش را بفهمد دیگر در دست خواهرش نبود. بر خود بالیدوم و بالیدم. خدا می داند که برای نوشتن کلمه به کلمه این قطعه اشک ریختم و حال پس از شش سال آن را در این مقال عرضه می دارم تا دل اهل اشک را بلرزانم و اشکی بر گونه هایشان جاری سازم. من این شعر را به روح بلند مادر شیعیان و محبان اهل بیت حضرت فاطمه زهرا (س) و همچنین مادر بزرگوارم تقدیم می نمایم.
پس گوارای وجودتان میم مثل مادر
قسم به قلم در ورطه بینهایت حرف
و در دشت سپید کاغذ
و قلمی که می نگارد
بابا، آب
و زبانی که می گوید و می خواند
گل یاس، ساقه بی خوار نیلوفر
تنگی سینه من مثل کوچه
سیاهی دل من مثل چادر
معجری تراب آلوده
" و میم مثل مادر"
بغضی در گلو و آهی در سینه
کیست یاری می طلبد؟
بند بند رشته های طناب
دستی پر توان
و قلبی عاشق
بگذارید با تمامی وجود فریاد بزنم
وای مادر
فغان از تنهایی فریاد از بی کسی
"و میم مثل مادر"
معلم دیکته می گوید: بنویسید عزیزانم
مادر بیمار است. دست پدر .......... بود
مادر ................ خورد
مادر.............. افتاد
مادر............
مادر..............
ومیم "آقا اجازه" مثل "مادر"
الف مثل اشک ب مثل بلال مثل .................
ح مثل حسن (ع) و حسین (ع)
عین مثل علی (ع) مثل عباس (ع) مثل عشق
سین مثل ...................
"و میم مثل مادر"
کودکی به کوچکی غنچه نو شکفته یاس
ایستاده
به بستر می نگرد
به حوری سیاه گونه ای که بر آن خفته
ژاله بر چشمانش حلقه زده
شانه ای در دستان مادر
و دختری به انتظار نوازش
و گیسوانی پریشان
یاس عزم شانه زدن دارد
شانه زدن زلف غنچه
و لی حیف !!!! غنچه باید سر خم کند
یاسی سوخته
باغبانی افسرده
گلهایی پژمرده
"و میم مثل مادر"
هر روز صبح
با ترنم اشکهای یاس
باغ بیدار می شد
بوی یاس می پیچید
بغض در گلو خفته اش می شکست
و در باغ ولوله می افتاد
صدای کاکتوسها بلند می شد
ژاله ریزی یاس بی وقت است
بس است دیگر
یاس چاره جز رفتن نداشت
بیرون باغ
دور از کاکتوسها و علفهای هرز
زیر سایبانی از جنس عشق
و های های گریه کردن
دعا کردن یاس و آمین گویی غنچه ها
اللهم عجل وفاتی سریعا
"و میم مثل مادر"
صدای پای آب
آرام و آهسته
بر باغچه کوچک یاس می آمد
و صدای نجوای یاس و آب
آب سرمست عشقبازی است
با عکس یاس در خود
یک نگاه آب به ساقه یاس.............
و خروش
دیده آب چون فرهاد ژاله باران شد
یاس چشم باز کرد
شبنم از چشمان یاس ریخت
و با ژاله آب ممزوج شد
یاس عزم غریب نوازی دارد
خواست ساقه برخیزاند
ولی حیف!!!! ساقه یاس شکسته
آب نیز سر خم کرد
یاسی لگد مال شده
آبی خروشان
و دعایی مستجاب
"ومیم مثل مادر"
دیگر هنگام جدایی است
جدایی آب و آینه
ولی نه جدایی علی (ع) و فاطمه (س)
ولی باز هم نه همان آب و آینه
و..................
خداحافظ گل یاس، خداحافظ باغبان باغبان کف بسته
خداحافظ .................
خدا حافظ..........................
و میم
مثل
مادر
عبداالزهرا(س)
۱۳۸۲/۴/۱۹
*لازم به توضیح است این قطعه سالها قبل از ساخته فیلم مثل مادر مرحوم رسول ملاقلی پور نوشته شده و اقتباسی از نام آن صورت نگرفته.