«مطرب مستان»

زاهد پرده نشین دوش به هنگام خروش

ناله ای کرد و فغانی و بر آورد خروش

گفت ای اهل جهان عاقل دیوانه منم

کرد رقصی و بزد چنگی و تاری به خروش

مست شد چرخ زد و دم ز علی (ع) مولی زد

ناله سر داد شو ای مطرب مستانه خموش

جام برداشت، صبو ریخت به لبهای خمور

بی خود و مست شد از نام علی (ع) امشب و دوش

ذکر یا هو مددی گل ز گلش را بشکفت

خنده سر داد و بگریید از این حال و خروش

دم به دم بر همه عالم شرر از مستی زد

ذکر یا حیدر و مولی بزد از جان نکوش

از خم باده کوثر دل و جان داد صفا

گشت سیراب و قدح پر شده از چشمه نوش

زاهد از ذکر و دعا راه به جایی نبرد

بلکه یک ذکر علی (ع) داده به او جلوه و هوش

"مهدی" غمزده نی زاهد و نی مست شده

به علی (ع) دل به علی (ع) جان به علی (ع) دادهو گوش

 

عبدالزهراء (س)

1383/2/28