ترکیب بند شیدایی (بند یازدهم)
گشته محراب به خون سری آغشته خدا
قلمم گشته در این حال ز غم سر به هوا
خون دل های علی (ع) از سر او جاری گشت
وای، ای وای خدا فاطمه (س) کو این شب ها
آی مرغان سرای شه مظلومانم
دامنش را به دمی نیز نسازید رها
بلکه امشب به ره مسجد کوفه نرود
نرو ای شاه غریبم که عدو هست به پا
همه عمر ز غم های گُلت سوخته ای
خواهی امشب برسی تو به وصال زهرا (س)
همه خاطره هایت به دلت زخم زده
یاد آن کوچه و مسمار و کتک خوردن ها
فاتح بدر و احد بودی و دستت بستند؟
زین سبب بود که چاهی به تو شد گریه سرا؟
گشته قنفذ (لعنه الله) به ره کوچه، غلافی بر دست
بازوی فاطمه (س) بود و غم جانش بر جا
کاش که باغ فدک هدیه به زهرا (س) نشود
تا که سیلی بزند بر رخ زهرا (س)، اعدا
یا علی (ع)، فاتح خیبر، بشتاب اینک تو
پا به معراجی و عالم بشود بی بابا
فرغ تو، نه! که سر پاک عدالت بشکست
ای که در اوج خلافت شده بودی تنها
این جهان عرصه پرواز برای تو نبود
شده ای راحت از اندوه و غم این دنیا
نعره فزت و ربک بزن و آهی کش
که دگر گشته تمام این همه مهجوری ها
"چون علی (ع) گشت به محراب عبادت بی تاب"
"گفت: تشنه ست حسینم (ع) برسانیدش آب"