ترکیب بند شیدایی (بند دوازدهم)
"با اجازه از محضر مبارک حضرت صدیقه طاهره (س) و فرزند دلبندش حضرت بقیه الله الاعظم (عج) و عرض معذرت از وجود نازینشان بابت بیان این ابیات، این بند را خالصانه تقدیم می نمایم به روح بلند حضرت امیرالمومنین، علی (ع). این ابیات در روز شهادت آن بزرگوار عرض گردیده. باشد مقبول درگاه آن خوب خوبان عالم قرار گیرد و در روز واپسین دست خالی این حقیر گنه کار را بگیرد"
خنجر شمر چو بر حلق شه خوبان بود
اشک بر دیده زینب (س) چو نم باران بود
هر چه آن ظالم کین تیغ به حلقوم کشید
گوییا تیغ شرر کُند بر آن سامان بود
چنگ انداخت به گیسو و سرش را خم کرد
ضربه می زد به گلو دشت غریبستان بود
روی تل بانوی غم سخت به تنگ آمده بود
خنجر و تیغ و سنان بر بدن جانان بود
چشم در چشم، سنان بر کف و ظلمش بسیار
بوسه زد خنجر او ننگ بر این دوران بود
واضح است آنکه نمی برد و کاری نشود
این گلو بوسه گه زینب (س) با ایمان بود
ناگهان کرد صدا شاه شهیدان جهان
العطش، آب دهیدم، لب او عطشان بود
آب آورد، ولی.... در بر او ریخت زمین
غربت او ز همین جا به همه برهان بود
شمر نامرد دگر تاب نیاورد خدا
خنجر بی هنرش بر کف او رقصان بود
صفحه قرآن خدا را ورقی دیگر زد
ملک و جن بشر اشک فشان، نالان بود
آسمان تیره شد و عرش خدا لرزان شد
شمر بر پشت حسین (ع) و دل من لرزان بود
زیر لب حضرت عشق (ع) است دعا می خواند
چون ذبیحی که شهادت بر او آسان بود
تیغ بر گردن ارباب اباعبدالله (ع)
می خراشید رگ و پوست، سر آویزان بود
دست و پا می زد و خونش به هوا می پاشید
این حسین (ع) است خدایا که لبش عطشان بود؟
"این سر ناز حسین (ع) است که بر نیزه زدند"
"آتش نفرت خود را به دل خیمه زدند"
لا حول ولا قوه الا بالله